[ad_1]
زندگی یعنی
بخند هرچقدر که غمگینی
ببخش هرچقدر که مسکینی
فراموش کن هرچقدر که دلگیری
اینگونه بودن زیباست هرچند که آسان نیست
اشتراک دهنده: سحر
23 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
تبلیغات متنی |
یک سایت اواکس بلاگ | سیستم وبلاگدهی دیگر
[ad_1]
زندگی یعنی
بخند هرچقدر که غمگینی
ببخش هرچقدر که مسکینی
فراموش کن هرچقدر که دلگیری
اینگونه بودن زیباست هرچند که آسان نیست
اشتراک دهنده: سحر
23 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
یکی باید باشد
یکی که آدم را صدا کند
آدم را به اسم کوچکش صدا کند
یک جوری که حال آدم را خوب کند
یک جوری که هیچ کس دیگر بلد نباشد
یکی باید آدم را بلد باشد
24 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
چقدر زود دیر شد
انگار همین دیروز بود که گفت
با دنیا هم عوضت نمیکنم
اما دنیا او را عوض کرد
25 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
گاهی باید عینک بدبینی
رو کنار گذاشت
تا همه چیز رو شفاف تر دید
مثل عشق، محبت، مهربانی
و البته خدا
25 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
ای کاش میدانستم دنیایش چقدر کوچک بود
وقتی بهم گفت به اندازه دنیا دوستت دارم
19 ◄ دینگله دینگو
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برای انسان ها همانقدر باش که برای تو هستند
بیشتر که باشی مایه سوء تفاهم
وخیلی چیزای دیگه میشوید
اشتراک دهنده: سحر
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
زندگی اونجاش سخت میشه
که میفهمی اگه نمیتونی از پسش بربیای
باید باهاش بسازی
?
21 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برو بچ قوانین این مدل پست ها اینطوریه هر کسی اندازه ی دو سه جمله داستان رو پیش ببره
و جوری ادامه بدید که داستان به شکل یکنواخت باشه
توجه کنید که رعایت نوبت خیلی مهمه
من نوبت رو یاد آوری میکنم
در آخر داستان رو داخل یه بخش از پاندا میزاریم
خب داستان اینه
شیخ ◄
یه روزی توی جنگل چنتا از حیوونای جنگل میخواستن برن به گشت و گذار
یه سمور ، خرگوش ، و فیل که توی مسیر
تکواندو ◄
با امدن بهار جنگل هم حس و حال دیگری پیدا کرده بود انگار درختان تنومند تازه متولد شده بودند و صدای لالایی باد گوشنواز تر از همیشه
مهدیس و یاسمن ◄
هوا هوای عاشقانه بود
که چشم عاقا سمور و عاقا فیله و عاقا خرگشه
که توی مسیر یه خانوم سموریه خانوم خرگوشه یه خانوم فیله خوشکل میبینن حسابی چشمشونو میرگن میرن پیش خانوما
و سمور،خرگوش و…
سعی کردند به خانما نزدیکتر بشن وباهاشون….
32 ◄ بیشتر و بیشترش کن
► less ◄
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
خانم «كِيت وينسلِت» بازيگر نقش «رُز» در فيلم «تايتانيک»، وقتی به خاطر بازیِ زیباش جايزهٔ اسكار رو میگيره، میگه: وقتی بچه بودم و میرفتم حمام، شامپومو بغل میكردم و تصور میكردم جايزهٔ اسكاره
اشک از چشمهاش سرازير میشه و میگه: اما اينیکی ديگه واقعاً شامپو نيست؛ جايزهٔ اسكاره
چند وقت پيش داشتم يه روزنامهٔ انگليسی میخوندم
از قول «زِلاتان اِبراهيموويچ» بازيكن مشهور تيم ملی سوئد و باشگاه «پاری سن ژرمن»، كه جديداً يه خيابونِ مهم تو سوئد به نامش زدن نوشته بود: باور کنید من رؤیای تمام موفقيتهايم را در بچگیهايم ديده بودم
آقای «هیلتون» سرایدار یک هتل بود و تمام جوانی و نوجوانیاش را صرف سرایداری کرده بود…؛ اما الآن٨۴تا «هتل هیلتون» تو دنیا داریم
او بیشک بزرگترین هتلدار زنجیرهای در دنیا است. در مصاحبه از ایشون سؤال میشه: تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودی…؛ چی شد که این شدی؟؟
جواب میده: من هتلبازی کردم
ـ آقای هیلتون، هتلبازی دیگه چیه؟!! بگو ما هم به جای خالهبازی، هتلبازی کنیم
ـ در تمام اون دوره که همه میدونن من سرایدار بودم و کیف مشتریها رو جابهجا میکردم…، شبها که رییس هتل میرفت خونه، من میرفتم تو اتاقش؛ لباسهامو درمیآوردم؛ لباسهای رییس رو میپوشیدم؛ پشت میز مینشستم و هتلبازی میکردم
مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم
حالا بعضی از ما تو خلوتمون «سرطانبازی» میکنیم
بعضیها تو ذهنشون روزی چند بار دادگاه خانواده میرن
روزی چند بار ورشکست میشن
روزی چند بار چاقو تو شکمشون میره
رابطهٔ زيبا و عاشقانهشون رو تموم شده میبينن
بچهها و عزيزانشون رو از دست رفته احساس میكنن
خيلی وقتها نقش يک آدم شكستخورده، بیمسئوليت، نالايق، طَرد شده، زشت و غيردوستداشتنی رو بازی میكنن
به قول مرد بزرگ «آلبرت اینشتين»: انسان در نهایت شبیه رؤیاهایش میشود…؛ رؤیاهای زیبا و نیکخواهی برای خود و ديگران بسازید؛ همين
هميشه ميتوانيم افكارمان را مديريت كنيم و همانطور كه دلمان مي خواهد آينده را ترسيم كنيم بياييد از امروز افكار و تصوير ذهنيمان را تغيير دهيم
24 ◄ تا خر تو خره ، تو هم لایک کن
[ad_2]
لینک منبع